دیگر پیمان

دیگر پیمان

بازتاب ایده ها و نظرات شخصی من از مشاهدات و دریافتهای اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی

 

 

" فروردین دلگیر "

 

  ماه فروردین در حال اتمام است ، ظاهرا روز نویی برای جامعه ما می باید آغاز شده باشد اما چنین نبوده و یا چنین نشان نمی دهد . شاید تعجب کردید که چرا بلافاصله بعد از مطلب قبلی مطلب جدید نوشتم ?! اما واقعا تنها کاری که در این شرايط آرامم میکنه همین نوشته هاست .  خبرهای دردناکی شنیدم که آمارهاي تصادف های جاده ای در تمام مناطق کشور افزایش داشته است . در طول چند روز گذشته مدام در چهره مشتریان دوستان و اقوام لبخند یا روی خوشی را که نشان از روزهای بهاری باشد دقت کردم و هر بار نا امید تر از این جست و جو به عقب بازگشتم .

مردم ما مردم خوبی هستند ، تردیدی نیست اما چیزهایی هست که باعث می شود این جامعه در جایگاهی که شایسته آن است قرار نگیرد .

بی اعتمادی ، بی نظمي ، عدم پایبندی به اصول اولیه ای که هر اجتماعي را برای بقا تهدید می کند ناشی از عملكردهای فردی  ما نیست . این امر ریشه در مدیریت های کلان فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی دارد . 

ما شایستگی بیشتر از این را داریم .

وظيفه تغییر شرایط بر عهده یکایک ما ایرانیان است ، مثلا وقتی برای روشن کردن آتش در روز سیزده به در ، شاخه های درختان را در فصل بهار می شکنیم ، این قساوت و بی رحمی را از کجا آموخته ایم ? چه کسی بوده که به ما گفته است محبوریم منافع لحظه ای خود را به منافع بلند مدت مان برای بقا ترجیح بدهیم ?

بیایید به ریشه های این رفتارها بیشتر فکر کنیم و در پی محو و از بین بردن آن ها باشیم .

تاریخ ایران بارها و بارها تلاش های جمعی را برای اصلاح اشتباهات گذشته شاهد بوده است . اگر امروز به حقوق یکدیگر حتی هنگام رانندگی احترام نمیگذاریم ، روزگاری در ادبیات و شعر ما انسان دوستی و همنوع پروری از موضوعات اصلی بودند . 

سال پیش رو می باید سال تلاش های جمعی ما برای بهتر شدن و بهتر زندگی کردن باشد . من به سهم خودم این تلاش را با شدتی بسیار بیشتر از گذشته آغاز کرده ام و از شما مخاطبان مطالبم و همراهان همیشگی ام هم می خواهم به این موضوع بیشتر فکر کنید و در عمل روز نویی را پی ریزی کنیم .


پنج شنبه 30 فروردين 1397برچسب:, |
 

" دلم گرفته است. "

 

  از همه آن چیزهایی که می شنوم یا می بینم و یا حتی انتظارشان را دارم ، دلم گرفته است . گاهی فکر می کنم همه اطرافیان من ، همه اهالی این محله یا شهر و کشورم هم چنین حال و روزی دارند . این گرفتگی ها که حتی آسمان شهری را که در آن زندگی می کنم سياه کرده است دلایل متعددی دارد :

نا امیدی های اقتصادی ، انتظار های بر آورده نشده فرهنگی و اجتماعي ، وعده های تحقق نيافته در حوزه های دیگر که همه همه آسمان زندگی ما را سیاه کرده و نیز امیدی به بارش باران نیست . به نامگذاری های دولت ها ، مناسبت ها شعارها و بازخورد آن ها میان مردم فکر می کنم ، وقتی باورهای کلان از دست می روند نمی توان امیدی به یادآوری های نوید بخش در کلام و در گفتار و در وعده های تکراری داشت . این همان اتفاقی است که مدام تکرار می شود و هر چه که می گذرد نا امیدی های بیشتری را به دنبال دارد .

بزرگ ترين نگرانی من این است که روابط انسانی و اخلاقی اولین ارزش هایی هستند که از دست می روند و همین که این ارزش ها سست شدند تاثیر لازم را در روابط اجتماعي نخواهند داشت .

شاهد بوده ام که نیازمندان واقعی پیش از محروم ماندن از حمایت های اجتماعی حمایت انسانی و اخلاقی را از دست می دهند و این درد بسیار بزرگی است . حالا چه باید کرد ? باید ماند و منتظر ماند ? و یا شاید بتوان راهی پیدا کرد تا سهم هر یک از ما به جامعه پیروان ما ادا شود . 

امید داشتن به تغییر و تلاش های هر چند کوچک می تواند به تغییرات بزرگ اجتماعی منجر شود . در این میان " زمان " اهمیت زیادی دارد . چقدر طول خواهد کشید تا آرزوهاي اجتماعی برای امیدهای جمعی ما محقق شود ?

یافتن پاسخ این پرسش ها آسان نیست اما بدون تلاش هیچ امیدی وجود نخواهد داشت .

ولی از کجا آغاز باید کرد ? آغاز همیشه با گام های کوچک و اما با امید به نتيجه خواهد رسید : همسایه ها ، اهالی محل ، دوستان ، اقوام می توانند با يادآوري ارزش های فراموش شده ، تلاش کنند آن ها را زنده کرده و در زندگی به کار بگیرند .

 

به این ترتیب می توان امیدوار بود ....


پنج شنبه 30 فروردين 1397برچسب:, |
 

" سال نکو "

 

 ضرب المثلی در زبان فارسی وجود دارد با این مضمون ؛

سالی که نکوست از بهارش پیداست ...

سال 1397با بیم و امیدهای فراوانی آغاز شده و اميدوارم با دستاوردهای متفاوتی ، بسیار متفاوت تر از سال های گذشته به پایان برسد . علایم و نشانه های بسیاری وجود دارد که اگر در ماه های پیش رو ، شاهد دستاوردهای روشنی برای مردم ایران نباشيم اما زمینه های بهبود را می توان شاهد بود ... و من سخت امیدوار شده ام ...

در نوشته های گذشته ام با دلی دردمند از عملکرد جامعه ام انتقاد می کردم که چرا افزايش تلفات را در سوانح رانندگی شاهد بودیم ?

همیشه  گلایه داشته ام که چرا به محيط زیست بی توجه هستیم و نگاه کوتاه مدت و اندیشه ای سطحی نسبت به مسایل زیست محيطي داریم و حتی چند دقیقه تفریح زود گذر را که به آسيب های جبران ناپذير برای فرزندان و فرزندانمان منجر می شود ، ترجيح می دهیم . 

ايرانيان مردمان شریفی هستند ، شرافت انسانی و اخلاق انسانی را در می یابند و به آن بها می دهند ، بسیاری از آسيب های روانی فردی و اجتماعي مانند تحمل آسيب های جنگ تحمیلی ، طولانی و آسيب زا ، مديريت های نا کار آمد اقتصادي و اجتماعي سبب شده تا رفتارهایمان تغییر کند . از لبخند زدن ما به همسایه یا به همشهری و یا حتی اعضاي خانواده مان گرفته تا نشان دادن گذشت و حق تقدم در رانندگی یا در مصاملات مادی و تصاملات انسانی بگیر تا رعایت اخلاق انسانی و اجتماعی ...

به گمان من هرگونه تغییری اگر از این بخش فرهنگی آغاز شود تاثیر بزرگ خود را در حوزه های دیگر هم خواهد داشت .

مردم ما پیش بینی های متعددی بر مبنای نشانه هایی چون تصمیم گیری های نزديك رييس جمهور آمريكا در مورد توافق قبلی کشورش با ایران ، افزایش نرخ دلار ، تورم و ... می کنند . ای کاش این مردم می توانستند در جست و جوی ریشه های مشکلات امروزشان ، جست و جوگر باشند . بدون شک اگر این جست و جو صورت می گرفت ، شرایط ما تغییر می کرد . 

همین حالا خبر دردناکی شنیدم که کمتر از سوانح ترافیکی تاثر آور نیست ؛ در مازندران کارگر اخراجی یک شرکت تولیدی پس از به آتش کشیدن خودروی مديران آن شرکت خودکشی کرده است . شاید در طبقه بندی اخبار این دو تفکیک شده باشند اما با جست و جویی هوشمندانه که نيازمند تحقيقي گسترده و کلان نيست می توان دريافت : ریشه های چنين مشكلاتي در یک خاک رشد يافته اند .

 

 


دو شنبه 27 فروردين 1397برچسب:, |
 

" نوروز "

 فرا رسیدن فصل بهار و نوروز یادآور سنت هایی هستند که بسیاری از آن ها زیبا و خاطره انگیزند : یادم می آید بسیاری از فصل های کودکی ام به امید عید و در هوای نوروز می گذشت . اما حالا مدتی است که همه چیز عوض شده و هر سال آن آینه شفاف و براق کدتر می شود ، یادبود ها و یادگارها کمرنگ می شود و انگار همه ما ، همه ما اعضاي جامعه ایرانی اصرار داریم بر غبار گرفتگی ارزش هایمان بیفزاییم .

ما جماعتی هستیم اهل افراط و تفریط وقتی می خواهیم از یک نماد فرهنگی یا اجتماعی دور شویم در این دوری ، سرعتی به کار می بریم که در این جوامع دیگر کمتر به چشم می آید . وقتی هم قصد کنیم تا از یک رسم يا سنت برای انتقام گرفتن از روزمره گی ها یا مشکلاتمان بهره بگیریم باز هم از حد می گذرانیم . تجربه سنت ورزی های ما به ويژه در چهار دهه گذشته تاییدی بر این گفته من است .

به رفتارهایمان در زمان رانندگی کردن چه در شهرها یا جاده های بین شهرها دقت کنیم هیچ نشانه ای از نگاه بهاری یا نوروزی نسبت به زندگی یا اجتماع پیرامونی مان در آن ها نیست .شاید به همین دلیل است که آمار تصادف های منجربه آسيب های جدی و فوت در ایام نوروز افزايش می یابد .

در روبه رو شدن با همه رخدادهای منجربه تغییرات فرهنگی یا حفظ تثبیت آن ها با چنین مشکلاتی مواجه هستیم . در اقتصاد امور اجتماعي ، مديريتى و سياست هم همين وضع است .

اطمينان دارم جامعه ای که با این مشكلات درونی و ذاتى اش صادقانه برخورد نکند ، هيچ گاه نخواهد توانست گامي به جلو بردارد .

بسياري از اوقات روش های انتخابات شده از سوي کسانی که می خواهند هدايت جامعهٔ را بر عهده بگيرند یا گرفته اند ، مانند سياستمداران و یا حاكمان نه فقط به تغییرهای مثبت منجر نخواهد شد بلکه مشکلات ساختاری جامعه را تشدید خواهد کرد . دليل این امر هم بسیار واضح است : آن ها پیش از آن که منافع جامعه را در بلند مدت در نظر داشته باشند ، سود کوتاه مدت خود را ترجیح می دهند . به جشن های نوروزی به عنوان یک آيين تحسين شده ایرانی نگاه کنیم در روند گذار چهل ساله اش پس رفت داشته است و نه پيشرفت ، چرا که از اصل و اساس مورد تاييد و باور برنامه ريزان سيستم حاکم نبوده و نیست .

حالا چاره چيست ? اميدي به تغييرات مثبت فرهنگي و اجتماعي از بالا به پايين که نيست ، جامعهٔ هم به خودی خود نمی تواند رهبر خودش و راهگشای مشکلاتش باشد . آموزش هم از طريق مراجع رسمی یا رسانه های دولتی مشکلی را حل نمی کند . اما شبکه های اجتماعي که بتوانند به یک زبان فراگير و جذاب براي عموم دست يابند قادر خواهند بود تأثيرهاي عميق و ماندگاری در طول مدت زماني بسیار کوتاه بر جا می گذراند .

 

 


یک شنبه 26 فروردين 1397برچسب:, |
 

به وبلاگ من خوش آمدید

 

لینکها

حمل ارسال خرید ماینر از چین

حمل و نقل هوایی چین

قلاده اموزشی شوک دار

ارتباط تصویری و دوست یابی

سفارش آنلاین قلیون

 

مطالب قبلی

» سپید و سیاه
» آمبولانس ecnaludma
» گره هایی بر ریسمان شعور
» دلم نوشته که نوروز دلم می خواهد ‌‌"
» " برمیگردم "
» " مدیریت خشم "
» " اقتصاد بدون فرهنگ "
» " همیشه به یادت هستم "
» سفره فقرا و میز اغنیا
» " دخل و خرج بی سامان "
» " دخل و خرج بی سامان "
» فقر مکتوب _ فقر ملموس
» فقر مکتوب _ فقر ملموس
» " اقتصاد سنگ قبری "
» " انگیزه و برخورد "
» " اقتصاد و اعتراض " ( 3 )
» " اقتصاد و اعتراض " ( 2 )
» " اقتصاد و اعتراض "
» " جهش از دل خطر "
» " خوراک خوب "

 

ارشیو

شهريور 1401

مرداد 1401

اسفند 1399

تير 1398

خرداد 1398

بهمن 1397

دی 1397

آذر 1397

آبان 1397

مهر 1397

شهريور 1397

مرداد 1397

تير 1397

خرداد 1397

ارديبهشت 1397

فروردين 1397

اسفند 1396

دی 1396

مهر 1396

شهريور 1396

مرداد 1396

آبان 1395

مرداد 1395

تير 1395

آذر 1394

آبان 1394

مهر 1394

شهريور 1394

مرداد 1394

تير 1394

خرداد 1394

 

نویسندکان

پیمان

 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دیگر پیمان و آدرس digarpeyman.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





لینک ها

ردیاب ارزان ماشین

همسریابی دائم

جلو پنجره جک جی 5

همه چیز درباره درگاه پرداخت

 

امکانات

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگدهی

 


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: