" جهش از دل خطر "
|
|
در نوشته های قبلی ام از تضادها و تفاوت در فرهنگ ها از بزرگ ترین رفتارهای جمعی و قومی و ملی گرفته تا در آشپزي و پخت و پز و انتخاب مواد غذایی نوشته بودم . هیچ شکی نیست که مواد غذایی انتخاب شده و شیوه های پخت و پز هم بسیاری از ويژگي های فرهنگی و قومی را نشان می دهد . در یادداشت قبلی ام از شیوه پختن قورباغه نوشته بودم که از دید ما ایرانیان اصلا دوست داشتنی نیست و کوچکترین تمایلی برای تجربه کردن آن نداریم .
اما یک موضوع اساسی را نباید که از یاد ببریم :
شناخت روش های دیگران ، آن دیگران هر کس که باشد و در هر کجا ، از همسایه مان گرفته تا وزیر کشاورزی یا صنعت یا رییس جمهور کشورمان و یا حتی کشوری که ما را تحریم کرده است ، می تواند به داشتن زندگی بهتر و شرایط مساعدتر و مناسب تری در زندگی امروزمان کمک کند و آينده ای روشن تر را برای ما رقم بزند .
راست گفته اند که ایرانیان مردمان فراموشکاری هستند . در طول تاریخ ما همیشه از این فراموشکاری هایمان رنج برده ایم و صدمه دیده ایم . همین فراموشکاری هاست که سبب پس رفت ها و عقب ماندگی های تاریخی ، اجتماعی ، اقتصادي ، فرهنگی و سیاسی مان شده و می شود .
شاید همه ما کم و بیش تجربه های دوران انقلاب ، دوران تحریم های قبلی ، سختی ها و انواع تهدیدهای پشت سر گذاشته شده را به خاطر داشته باشیم اما هیچ وقت درس هایی را که از آن اوضاع و احوال آموختیم به یاد نسپرده ایم و خیلی زود فراموش شان کرده ایم دلیل این امر هم بسیار ساده است : کشور ما در یک گذرگاه تاریخی قرار گرفته و آن چه بر سر ما آمده ، پیاپی تکرار شده اند دوران حکام ظالم و سلسله های مستبد را بسیار تجربه کرده ایم تا از یکی نجات یافته ایم به دامان دیگری افتادیم و دل مان خوش بوده که امروزمان گذشته است . پس درس هایی را که می باید مردمان آموخته باشند و به یاد سپرده باشند خیلی زود از خاطرشان رفته است و اما فراموشکاری خصلتی ناپسند است که مردم ما دچار آن هستند . حالا هم در دوره دیگری قرار داریم .
بیایید فکر کنیم یادآوری های تاریخی و تجربه های تلخ گذشته ، دروغ ها و فریب ها که با فرهنگ ما در آميخته و از دوران قاجار به بعد با گفتمان ما و ضرب المثل ها و حتی شیوه سخن گفتن مان در هم آميخته هیچ ربطی به سرانه مطالعه یا فرهنگ نخبگان مان ندارند ، این امر در فرهنگ مان ریشه دوانده و امروز هم پیامدهای تلخی برایمان به ارمغان آورده است . از فرهنگ به اقتصاد سرایت کرده پولشویی ، رانت خواری و فساد را به دنبال داشته ، سستی پایه های خانواده را به دنبال داشته ، کسب و کارهایمان را تهدید کرده اعتبار ما را نزد خودمان از بین برده و جمع گرایی را به یک آرزوي غیر ممکن بدل کرده است . ما همان قورباغه ای شده ایم که در آب سرد گذاشته شده و به آرامي در حال پخته شدن هستیم . خونسردی مان سبب شده تا متوجه نشویم که چه بلایی بر سرمان مي آيد و باز دل خوش می کنیم که ارزش برابری ریال و دلار از حد تصورمان بیشتر نشده و یا قیمت مرغ و سیب زمینی و تخم مرغ همان قیمت هفته قبل است . وقت آن نشده از خودمان بپرسیم این قورباغه کی میخواهد از دل خطر جهش کند ?
نظرات شما عزیزان:
|
شنبه 17 آذر 1397برچسب:,
|
|
|
|
|