" اقتصاد بدون فرهنگ "
|
|
مدتی از آخرين دست نوشته هایم گذشته ، در این مدت نه چندان کوتاه مانند همه هم میهنان عزیزم شاهد اتفاقات خوب و بد بسیاری بوده ام هنوز و هم چنان شاهد ابروهای گره خورده و عدم نشاط و شادابی در بین مردم شهر و روستای خودمان هستیم . از شادی های هر چند کوچک یکدیگر خشنود نمی شویم ، مگر برای چند لحظه کوتاه ، گله هايمان فراوان است و راه علاج بر نخیل !! با هر صنف و گروهی هم کلام می شویم ، مشکل خود را بزرگ تر و غیر قابل حل تر از دیگران می دانند به راستی که ما مردم عجیبی هستیم ! به این دلیل که خیلی زود با شرایط به وجود آمده خو گرفته و تنها به دنبال راهی برای نجات خود از دریای مواج گرانی ، تحريم های نفس گیر و فضاي غیر قابل تحمل اطراف مان هستیم .
بد نیست داستانی را برایتان تعریف کنم برای درک بهتر :
بیش از هزار سال پیش ، وقتی خداوند برای قومی خبر از عذاب در چهل روز آينده به واسطه پیامبرشان به گوش آن ها رساند ، تمام افراد قوم مورد نظر برای رهایی از عذاب ، تصمیم گرفتند همه خانه های خود را به وسیله یک دریچه کوچک به هم مربوط کنند تا در زمان وقوع عذاب هیچ کس بدون آذوقه نمانند ...
مدتی از موعد مقرر برای عذاب گذشت و هیج اتفاقی نیفتاد . پیامبر آن قوم علت را از خداوند جویا شد جبرییل از جانب خدای مهربان این پیغام را آورد : " من چگونه می توانم مردمی را عذاب کنم که به فکر یکدیگر هستند و به هم رحم می کنند ?!...
همه حرف من این است که فرهنگ را نمی توانیم خریداری کنیم ، فرهنگ ما دقیقا طرز فکر ما و رفتار و اعمال ما را شامل می شود . نیاز نیست کشور ، شهر ، محله و یا خانواده خود را تغییر دهیم . کافی است طرز فکر خودمان را عوض کنیم تا شاهد تغییر خانواده ، محله ، شهر و کشورمان باشیم .
از خودمان باید شروع کنیم
اقتصاد بدون فرهنگ
نظرات شما عزیزان:
|
یک شنبه 12 خرداد 1398برچسب:,
|
|
|
|
|