اقتصاد ایران بیمار است ... ما اقتصاد ناپایداری داریم ... چشم انداز اقتصادی کشورمان روشن نیست ... باید نگران معیشت مردم بود و ...
این جملات سال هاست که توسط کارشناسان اقتصادی گفته می شود تا جایی که گوش ما پر شده و دیگر هشدار نیستند . ما ایرانیان آن قدر از این حرف ها شنیده ایم که مثل صدای دسته گنجشک ها بین شاخه های انبوه و درهم یک درخت پیر ، تکراری شده اند.
اما گاه گاهی در بین آواز همیشگی گنجشک ها ، صدای قار قار کلاغی شنیده می شود که چرت مان را پاره می کند . بگذارید اول داستان واقعی را برايتان تعریف کنم :
دوستی شنیده بود که سیگاری که از من خرید می کند مثل همه کالاهای دیگر قرار است به زودی گران شود و از من خواست هر چند تا بسته سیگار که با قیمت خرید قبلی برایش کنار بگذارم تا هر وقت پولدار شد بیاید و بگیرد .
من آن قدر گرفتار بودم و مشکل داشتم که فراموش کردم و ظرف یکی دو روز قیمت سیگاری که او مصرف می کند دو برابر شد !
راستش را بخواهید هم عذاب وجدان داشتم و هم به خودم می گفتم : چه عیبی دارد ? او حالا مجبور می شود کمتر سیگار بکشد . من از یک طرف مثل مسوولان اقتصاد کشور استدلال کردم چرا که به نفع او عمل کرده ام و به سلامتی اش کمک می کنم و از طرف دیگر این افزایش قیمت به جایی بر نمی خورد !
رییس جمهور محترم کشورمان در بین همه نشانه های نگران کننده اقتصاد کشورمان که مثل همهمه گنجشک ها همیشه به گوش ما رسیده فرموده اند : این حرف ها همه جنگ روانی است و ما هیچ مشکلی با اقتصاد ، با سیاست و با فرهنگ کشورمان نداريم . يقين دارم اگر آقاي رییس جمهور هر روز مثل من مجبور بودند چهره کسانی را که برای خرید مايحتاج روزمره شان ببینند و با دقت در چشم های نگران شان نگاه کنند در می یافتند که این جنگ روانی چه ویرانه هایی بر جا گذاشته است .
رییس جمهور منتخب ما مردم است ، قطعا گفته های او می باید بر آيندی از خواسته ها و نیازهای ملت ایران باشد . خیلی دلم ميخواست او هم می توانست مثل من ، از نزدیک حرف های مردم و درد دل هایشان را بشنود و سپس چنين اظهار نظرهايی می کرد . با خودم فکر می کنم برای افرادی در چنين سمت هایی و با این همه گرفتاری درد دل های مردم و صدایشان مثل همهمه گنجشک ها به گوش می رسد .
البته باید به او حق داد . درست مثل من که فراموش می کنم خواسته دوستم چه بوده است . چون خیلی گرفتارم !
البته ایشان هم خیلی خیلی بیشتر از من گرفتارند .
نظرات شما عزیزان: