به عنوان یک نویسنده ، هر چقدر هم که تلاش کنی از شرایط خاص و ويژگي های منحصر به فرد یک حرفه بنویسی باز هم موفق نخواهی بود مگر آن که خواننده های مطالب تو این حرفه را بشناسند و با فراز و فرودهایش آشنا باشند .
شغل رانندگی با کامیون و خودروهای باربری با همه مشاغل دنیا متفاوت است و این تفاوت ها وقتی بیشتر می شود که رانندگان در کشوری چون کشور ما به این حرفه مشغول باشند :
کار سخت ، جاده های نا امن ، درگیر بودن مدام با قوانین نا کار آمد حمل و نقل و قوانین نا کافی در ترددهای برون شهری همه و همه برخی از مشکلات این حرفه هستند . نکته قابل توجه آن است که در طول چندین دهه کمترین تغییر و کمترین پیشرفت را در شرایط کسانی شاهد بوده ایم که به این کار مشغول هستند ، من این کار را به خوبی می شناسم چرا که با آن زندگي ام و جوانی ام را گذرانده ام . با سخت شدن و شدت یافتن تحریم ها . بلاتکلیفی بیشتر مدیران حوزه های اقتصاد و زیر بخش آن یعنی حمل و نقل شرایط کار رانندگان نیز سخت تر و سخت تر شده است . تا آن جا که به اعتراض سراسری رانندگان منجر شده است . بحث من من این است که این اعتراض تلاش برای مطرح کردن یک نیاز است خواسته ای بر حق است و یا یک حق مسلم که می باید به آن پاسخ داده شود .
می باید این حقیقت را پذیرفت که تداوم زندگی ، حفظ ارکان خانواده برای رانندگان ، امنیت شغلی و امید به زندگی با وضع موجود ممکن نیست و ضروري است که تغييراتي در شرایط کنونی به وجود آيد . این تغییر ها نمی باید از جنس وعده ها و تاخیرهای بی فرجام گذشته باشد .
نکته بسیار جالب این است که شاید بسیاری از دست اندرکاران و برنامه ریزان اقتصادی نمی دانند یا نمی خواهند که باور کنند حمل و نقل جاده ای برای کشوری با ويژگي های جغرافیایی و سرزمینی ایران محور اقتصاد نه در کوتاه مدت بلکه در میان مدت و بلند مدت می باشد .
در این جا موضوع فقط اعتراض به نیازهای معیشتی رانندگان و تامین خواسته های صنفی و شغلی و نیاز های حرفه ای ( مثل لاستیک خودرو و قطعات فنی ) نیست بلکه موضوع اصلی پایان دادن به شرایطی است که یک چرخه معیوب و ناکار آمد را به حرکت در می آورد .
این بار رانندگان و کامیون داران نمی خواهند حلقه های کوچک در این چرخه بزرگ باشند چرا که آن ها به خوبی می دانند که دیگر گردشی به سوی مقصد مطلوب ممکن نیست . چرخ های کنونی با این وضع دیگر نمی چرخند .
نظرات شما عزیزان: