یک ماه از سیزدهم آبان ماه ، سالگرد تسخیر و اشغال سفارت آمريكا در تهران گذشت . دور دوم تحریم های امریکا علیه ایران از این تاریخ آغاز شد و من در نوشته های قبلی ام به تاثیرهای اجتماعی و اقتصادی تحریم های جدید بر شرایط عمومی ایرانیان اشاره داشتم . اگر چه دولت تلاش می کند تا با دادن امیدواری و تبلیغات امیدوار کننده اذهان عمومی را از سمت دشواری های پیش رو منحرف کند اما چندان موفق نیست . اما مردم واکنش هایی به این رخدادها نشان می دهند که به نظر من جای تأمل و بررسی دارد .
این تحقیق و بررسی ها در مورد واکنش های مردم و ایرانیان با توجه به پیشینه های تاریخی و رفتارهای اجتماعی عمومی از سوی قشرهای مختلف می باید صورت بگیرد و از نتایج آن جهت بر آوردها و ارزیابی های بعدی بهره گرفته شود .
اجازه بفرمایید مثالي بسیار ساده و ملموس در این خصوص برایتان بزنم :
در طول سال های اخیر حرفه ای را که انتخاب کردم فقط به دلیل امرار معاش و کسب درآمد نبوده است ، ارتباط مستقیم و رودررو با مردم یکی از دلایل اصلی من برای انتخاب حرفه فروشندگی در زمان های آزادي که در اختیار داشتم بوده است .
اشتغال به این حرفه سبب می شود تا بتوانیم تخلیل های آينده نگرانه و دقیقی از اوضاع جامعه و مردم کشورم داشته باشم . در جمع مشتریانم با گونه ها و طیف های مختلفی از گروه های اجتماعی برخورد دارم و به این ترتیب می توانم به دریافت ها و برداشت های نسبتآ دقیقی از شرایط فعلی و آينده دست یابم .
؛ به نحوی و نوعی قادر به نظر سنجی از مراجعین به من هستم . در طول روزهای اخیر دریافته ام که به دلیل شرایط اقتصادی مردم نمی خواهند یا نمی توانند به بلند مدت فکر کنند . کمتر مایل به گفت و گو و سخن گفتن هستند و با طرح پرسش هایی هدفمند به این نتیجه رسیده ام حتی به میزان بارندگی در پاییز و زمستان سال جاری کمتر توجه دارند انگار که حقیقت خشکسالی را پذیرفته اند . اما نگرانی ها بدون انگیزه برای شناخت ریشه بیش از پیش شده اند .
به عنوان مثال طرح جریمه های سنگین روزانه برای خودروهای فرسوده که بیش از چهار سال از تولید آن ها گذشته است برای بسیاری از مشتریان من که حرفه دوم آن ها رانندگی است یا بازنشستگانی که به دلیل شرایط مالی به رانندگی می پردازند و یا حتی کسانی که از راه رانندگی در سطح شهر امرار معاش می کنند دغدغه اصلی فرار از دوربین های شهری ، دوربین های کنترل ترافیک است . نکته بسیار جالب این بود که مسؤول این طرح در آمدزا اعلام کرده اند که " هیچ گونه امکان فرار از نظارت های شهری و خیابانی وجود ندارد " و حتی عنوان کرده اند که : " زمان اجرای طرح ترافیک کسی باور نمی کرد که این طرح عملی می شود اما شاهد بوده ایم که با نهایت دقت به اجرا در آمد " .
حال مساله اساسی به اعتقاد من ، تعریف مجدد اولویت ها و ضرورت های اولیه برای زندگی عموم مردم است تا از این طریق بتوان شاهد رشد و پیشرفت اجتماعی بود . فراموش نکنیم جریمه های رانندگی نمی توانند به تنهایی فرهنگ رانندگی را بهبود ببخشند بلکه این تغییرات نیازمند شناخت فرهنگی و نگاه متفاوت از سوی عموم مردم است .
نظرات شما عزیزان: